English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (654 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
liberty civil U ازادیی که محدود باشد بوضع قوانین برای اسایش مردم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
twelve tables U الواحی که در سال 054 قبل از میلاد دررم منتشر شد و حاوی موادی از قوانین رمی در مورد اهم مسائل مبتلی به روزمره زندگی مردم رم بود و بعدهااساس قوانین رم قرار گرفت
copyright U محدود شده با قوانین کپی
copyrights U محدود شده با قوانین کپی
blue law U قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
blue laws U قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
conveniency U راحت- اسایش- راه دست-اسوده- وسیله اسایش یاراحت- مستراح
representative government U حکومتی که وضع قوانین ان بانمایندگان ملت باشد
illegal U آنچه قانونی نیست یا مخالف قانون و قوانین باشد
rule U نرم افزاری که قوانین و دانش خبره را در یک موضوع مشخص برای داده کاربر برای حل مشکل اعمال میکند
commodities U چیزی که قادر به رفع نیاز بشر بوده ومقدار عرضه ان محدود باشد
commodity U چیزی که قادر به رفع نیاز بشر بوده ومقدار عرضه ان محدود باشد
colony U گروهی ا ز مردم یک کشور که جایی دور از کشورشان مستقر شده باشند ولی تابع قوانین و حکومت کشورشان در آنجا باشند
formulae U مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formula U مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formulas U مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
Roman law U مجموعهی قوانین رومی که پایهی قوانین امروزی در بسیاری از کشورها به ویژه در اروپا است
precedence U قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
liberal education U اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
opened U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
open U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
opens U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
married accommodation U جا برای مردم متاهل
home range U جای محدود برای فعالیت حیوانات
conflict of lows U در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
articles of war U قوانین جنگی قوانین داد رسی نظامی
cartridge U کارتریج ROM که روی چاپگر نصب میشود تا فاهر هر چاپ بهتری داشته باشد ولی هنوز نسبت به سایر خصوصیات محدود است
cartridges U کارتریج ROM که روی چاپگر نصب میشود تا فاهر هر چاپ بهتری داشته باشد ولی هنوز نسبت به سایر خصوصیات محدود است
armistise U متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
oyster bar U میخانهای که صدف برای مردم می اورند
to have connections U رابطه داشتن [با مردم برای هدفی]
revenue cutter U کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
protocols U سیگنال ها و کدها و قوانین از پیش توافق شده , برای تبادل داده بین سیستم ها
protocol U سیگنال ها و کدها و قوانین از پیش توافق شده , برای تبادل داده بین سیستم ها
to make friends [to make connections] U رابطه پیدا کردن [با مردم برای هدفی]
consolidation psychological operation U عملیات روانی برای جلب همکاری مردم
there is a rush for the papers U مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
public spirit U خیر خواهی برای مردم میهن پرستی
syntax U مرحلهای در کامپایل که در آن عبارتها بررسی می شوند برای اینکه آیا از قوانین پیروی می کنند یا خیر
fair trade laws U قوانین تجارت منصفانه قرارداد بین تولیدکننده وفروشنده برای تثبیت یا تعیین حداقل قیمت
offensive weapon U در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند
authorization U کدی که برای دستیابی به کامپیوتر را فقط به کاربران خاص محدود میکند
authorisations U کدی که برای دستیابی به کامپیوتر را فقط به کاربران خاص محدود میکند
civilian preparedness for war U اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
privacy U حق یک شخص برای کسترش دادن یا محدود کردن دستیابی به داده مربوط به خودش
restricts U محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
restricting U محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
restrict U محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
colony U موسسه ای دور از تمدن برای گروهی از مردم [مانند زندان]
knowledge U وسایل و قوانین خبره را درباره یک موضوع مشخص اعمال میکند روی داده کاربر برای کمک به حل مشکل
infra red link U روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
calling U سیگنالی برای جلب توجه مردم از ترمینال یا یک وسیله به کامپوتر اصلی
utilitarianism U بدی هرچیزی بسته بدرجه سودمندی ان برای عامه مردم است
charges U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
restatement of the law U مجموعه قواعد حقوقی مجموعه اخرین تفسیرهای ارائه شده برای قوانین
three-day retreat U گردهمایی سه روزه دور از مردم عمومی [برای دعا کردن، درس دینی و عبادت]
conventions U استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
convention U استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
derivation graph U ساختار پایگاه داده سراسری که حاوی اطلاعات قوانین و مسیر هایی برای یافتن داده است
democracies U مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
democracy U مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
popular U مردم پسند و مناسب حال مردم
plebiscites U مردم خواست رای قاطبه مردم
plebiscite U مردم خواست رای قاطبه مردم
illmitable U محدود نکردنی محدود نشدنی
flag day U هر روزی که مردم برای امور خیریه پول خیرات می کنند ودر مقابل پرچم های کوچک دریافت می دارند
How can you ask? U این باید واضح باشد برای تو
CUG U ورودی محدود به پایگاه داده ها یا سیستم صفحه آگاهی درباره موضوع خاص برای کاربران مشخص و شناخته شده معمولاگ به وسیله کلمه رمز
terrorism U عقیده به لزوم ادمکشی و ایجاد وحشت دربین مردم و یا سیستم فکری یی که هر نوع عملی را برای رسیدن به اهداف سیاسی جایز می داند
to have stood the test of time U برای مدت زیاد دوام آورده باشد
It is yours for keeps . U این برای همیشه پیش خودت باشد
weapons tight U جنگ افزار اتش محدود فرمان اتش محدود در پدافندهوایی
to never let yourself get to thinking like them <idiom> U نگذارند که نفوذ بقیه مردم مجبورشان بکند طرز فکر مانند بقیه مردم داشته باشند [اصطلاح روزمره]
emptied U فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
emptiest U فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
empties U فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
emptier U فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
empty U فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
grilse U ماهی ازادکوچک که برای نخستین بارازدریابرودخانه امده باشد
pestiferously U چنانکه برای اخلاق دیگران زیان اور باشد
convoy U کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
convoys U کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
unilateral contract U پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
psychological moment U موقعی که از لحاظ روان شناسی مقتضی برای کارکردن باشد
limit state of failure U حالت حدی که برای ان حداکثرفرفیت باربری حاصل شده باشد
input/output U فضای ذخیره سازی موقت برای داده که ورودی یا خروجی باشد
to suggest it is appropriate to do so [matter] U پیشنهاد می کند که برای انجام این کار مناسب باشد [چیزی ]
middleware U نرم افزار سیستم که برای کاربر خاص طراحی شده باشد
analysis U بررسی یک فرآیند یا سیستم برای اینکه آیا میتواند کاراتر باشد
rest U اسایش
welfare U اسایش
comforted U اسایش
rests U اسایش
weals U اسایش
comforts U اسایش
comfortably U به اسایش
comfortableness U اسایش
grith U اسایش
weal U اسایش
comforting U اسایش
comfort U اسایش
flag of convenience U پرچم اسایش
comfort U اسایش دادن
comforts U اسایش دادن
reliever U اسایش دهنده
tranquillity U اسایش خاطر
heartsease U اسایش فکری
security U اسایش خاطر
the rough and the smooth U اسایش وسختی
comforted U اسایش دادن
flags of convenience U پرچم اسایش
comforting U اسایش دادن
tranquility U اسایش خاطر
relaxation time U زمان اسایش
easement U راحتی اسایش
hangers U اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
hanger U اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
mediums U هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد
adc U وسیله مبدل ورودی آنالوگ به خروجی دیجیتال که قابل فهم برای کامپیوتر باشد
medium U هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد
relief U ترمیم اسایش خاطر
multisync monitor U صفحه نمایش که حاوی قفل امنیتی برای فرکانس اسکن هر نوع کارت گرافیکی باشد
cards U وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
MIDI setup map U فایلی که حاوی تمام داده مورد نیاز برای بیان تنظیم MIDI Mapper باشد
card U وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
tactile U صفحه کلیدی که حاوی نشانههای مخصصوص برای انتخاب کلید باشد مثل ایجاد صدا
estoppel U اقراریاعملی که انکاریانقص ان قانوناممنوع باشد مانع قانونی برای انکارپس ازاقرارعدم امکان انکار پس از اقرار
pest house U بیمارستان طاعونی ها اسایش گاه
heart sease U اسایش قلب اسودگی خاطر
home rule U حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
control column U فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد
bothered U زحمت دادن مخل اسایش شدن
to i. upon any one's privacy U مخل تنهایی و اسایش کسی شدن
bothering U زحمت دادن مخل اسایش شدن
bothers U زحمت دادن مخل اسایش شدن
bother U زحمت دادن مخل اسایش شدن
grog U دستهای از مردم که برای خوردن عرق گرد هم نشینند عرق خوردن
transylvania U فرش ترانسیلوانیا [ریشه اصلی آن مربوط به ترکیه می باشد که بیشتر برای کلیساهای رومانی و مجارستان بافته شده.]
pooler U وسیلهای برای یکپارچه کردن و یا تبدیل داده کلیدی ورودی به صورتی که قابل قبول کامپیوتر اصلی باشد
record U برنامهای که رکوردها را نگه می داردو میتواند به انها دستیابی داشته باشد و برای تامین اطلاعات پردازش کند
populations U تعداد مردم مردم
population U تعداد مردم مردم
verbal note U شود مورد استفاده قرار می گیرد و گاهی نیز برای ان که خلاصهای از مذاکرات شفاهی در دست باشد تنظیم می گردد
data interchange format U استانداردی در میان سازندگان نرم افزار که اجازه میدهدتا داده از یک برنامه برای برنامههای دیگر قابل دسترس باشد
machine address U نوعی برنامه زبان اسمبلی که برای تولید کد که فقط از آدرس و مقدار مطلق استفاده میکند تشکیل شده باشد
text U فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد
texts U فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد
snd U مشخصه سه حرفی نام فایل برای فایل که حاوی داده صوتی دیجیتال باشد
recode U کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
insinuative smile U لبخندی که برای خود شیرینی یا خود جا کنی باشد
an intrusive person U کسیکه سرزده بجایی رود یا مخل اسایش کسی شود
to disturb any one's privacy U کسیرا تنها یا اسوده نگذاشتن مخل اسایش کسی شدن
graphics U تصاویر یا خط وطی که قابل رسم روی کاغذ یا صفحه نمایش باشد برای نمایش اطلاعات
style sheet U الگویی که برای تولید خودکار نحوه یا نوع یک متن مثل روش کار , کتاب , برنامه ,... از پیش فرمت و قالب بندی شده باشد
MMI U سخت افزار و نرم افزار طراحی شده برای اینکه کاربر راحت تر با ماشین ارتباط داشته باشد
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine U مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
documenting U وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
documented U وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
statitizing U فرایند انتقال یک دستورالعمل از حافظه کامپیوتر به ثباتهای دستورالعمل و نگهداری ان ان در انجا بگونهای که برای اجرا شدن اماده باشد
document U وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
marker U دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
markers U دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
to pair somebody off [up] with somebody U کسی را با کسی دیگر زوج کردن [برای ازدواج یا رابطه دوست دختر یا پسر] [همچنین می تواند لحن منفی داشته باشد]
bilinear filtering U مرکب با توجه به چهار پیکسل تنظیم شده اطراف هر پیکسل برای بررسی اینکه تغییری در رنگ آنها و جود نداشته باشد
systems analysis U 1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
document U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
documented U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
documenting U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
quamdiu bene se gesserit U تا زمانیکه تخلفی نکند منظور برقرار کردن حق انتفاع است برای کسی به این شرط که تا از شروط عقدتخلف نکند تصرفش ادامه داشته باشد
unlawful assembly U در CL سه نفر یا بیشتر را گویند که به قصد ارتکاب اعمالی که مخل اسایش و امنیت جامعه است گرد هم ایند
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
inputted U وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
input U وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
huygen's principle U قانون عمومی مربوط به همه حرکتهای موجی : هر نقطه دلخواه در جبهه فاز یا جبهه موج میتواند خود منبع ثانویهای برای انتشار موجهای کروی باشد
keyword U 1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
faxed U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
deletion U روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد
pandect U قوانین
regulations U قوانین
prima facie evidence U مدرک محمول بر صحت مدرکی که در صورت تکذیب یا توضیح طرف برای روشن کردن قضیه کافی باشد مدرکی که در نظر اول و پیش از بررسی بیشتر قاطع به نظر می اید
laptop U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
os/ U سیستم عامل چندکاره برای کامپیوترهای PC ساخت IBM و ماکروسافت که ساخت آن توسط IBM ادامه دارد تا تغییری در ویندوز ماکروسافت باشد
codification U وضع قوانین
kepler's laws U قوانین کپلر
rules of the roads U قوانین راه
zipf's laws U قوانین زیف
forest laws U قوانین جنگل
gas laws U قوانین گازها
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1معنی لغت overfit
1 if there's any justice
1Vintage style
1incentive
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com